طوفان آمد، مثل برگ افتادند و مُردند!
مرگ دو کارگر در اثر طوفان در ارومیه و سیلی از سوالات: چرا بیمه نبودند؛ چرا در شرایط پرخطر و طوفانی، کار متوقف نشد؛ چرا لایههای حفاظتی و نگهدارنده نداشتند؛ و چرا هیچ خبری از برخورد با مقصران اصلی این حادثه –مالک ساختمان و پیمانکار – نیست…..
به گزارش خبرنگار ایلنا، بالا، بالاتر، صعود سازهها تا بالاترین جای ممکن. تمام شهر در محاصرهی برجهای غولپیکر است؛ تمام خیابانها با سازههای عمودیِ بسیار، راه آسمانِ آبی را سد کردهاند و این غولهای ایستاده، با رنج و مشقت کارگرانی سر به آسمان ساییدهاند که «بیحقوقی»، اولین و آخرین تعریف از شرایط موجودشان است.
شانزدهم خرداد، سرنوشت دو نفر از این کارگران در مقابل همین سازهها، به دلخراشترین شیوهی ممکن رقم میخورد؛ هوا گردآلود است، طوفان به شدت میوزد و ناگهان شدیدترهم میشود؛ این دو بین زمین و آسمان، ایستاده بر یک بالابر در مجاورت طبقاتِ بالای یک برج، معلق ماندهاند؛ با وجود طوفان شدید، نه کار تعطیل شده است و نه ابزار نگهدارندهای دارند. ویدئو به شدت دردناک است؛ ثانیههای سکوت و ایستادگیِ لرزان دو کارگر در ارومیه.
طوفان بیتوجه به این وضعیتِ معلق و دردناک، همچنان میوزد؛ ثانیههای سکوت طولانی میشود؛ نمیتوانیم بدانیم در آن آخرین لحظات چه به آنها گذشته است؛ در آن ثانیههای واپسین به چه کسانی میاندیشند، چقدر امیدوارند و چطور به زیر پا و برج مقابل نگاه میکنند؛ آیا صدای تپشهای قلبِ یکدیگر را در این طوفان به شدت مهیب میشنوند؟!
هیچ صدایی روی این ویدئو نیست؛ ثانیههای سکوت دلخراش سپری میشوند؛ اول، اولی از نیمهجای آسمان به زمین سقوط میکند؛ دوباره چند ثانیه سکوت و بعد سقوط آزادِ دومی….
هرچه فیلم دردناک است، خبر کوتاه است؛ چند سطر در مورد دو کارگری که در ارومیه بر اثر تندباد مبتلا به سقوط آزادِ ناخواسته و مرگ مفاجا شدند، بیشتر منتشر نشد؛ شانزدهم خردادماه، رئیس مرکز مدیریت فوریتهای پزشکی آذربایجانغربی از فوت دو کارگر ساختمانی در اثر تند باد خبرداد. باقر بهرامی گفت: در پی وزش باد شدید ظهر امروز دوکارگر ساختمانی که در ارتفاع مشغول کار بودند بر اثر سقوط جان خود را از دست دادند. او گفت: یکی از کارگران بالافاصله پس از سقوط جان خود را از دست داده بود اما نفر دوم بر اثر تلاش عوامل اورژانس احیا و به نزدیکترین مرکز درمانی منتقل شد اما در بیمارستان جان خود را از دست داد.
چرا ایمنی رعایت نشد؟
مرگ این دو کارگر ساختمانی و نمایش دردناک این سقوط آزاد، قبل از هرچیز، نشان روشنی از عدم رعایت اصول ایمنی است؛ پیمانکاران سازههای بلند و غول پیکر، نه تنها توجهی به اصول ایمنی ساخت ندارند و مسبب فجایعی مثل متروپل آبادان میشوند بلکه نسبت به ایمنی و حفظ جان کارگرانی که شبانه روز عرق میریزند تا این برجها به آسمان بروند و منبع سرشار سودهای میلیاردی شوند، بیتوجهند. کارگران در هر شرایطی، دقیقاً در هر شرایطی باید جان را در راه بالا رفتنِ این سازهها به قمار بگذارند.
ابوالفضل اشرف منصوری (رئیس کانون سراسری مسئولین ایمنی و بهداشت کار کشور ) در این رابطه به ایلنا میگوید: اصولاً به شرایط و موقعیتها در زمان کار توجه نمیشود؛ در قوانین الزام داریم که در شرایط نامطلوب جوی و آب و هوایی باید از انجام کار اجتناب شود. حتی در قانون کار «اجتناب از انجام کار در شرایط پرخطر» آمده است؛ صراحتاً در ماده ۹۴ قانون کار دیده شده که کارگر میتواند از کار پرخطر امتناع کند؛ کارگر اگر متوجه شرایط پرخطر شود باید به مسئول مستقیم خود اطلاع دهد و از انجام کار خودداری کند. منتها امتناع از انجام کار در شرایط پرخطر، به کلی نادیده گرفته میشود؛ نه در این رابطه به کارگران آموزش داده میشود و نه کارفرمایان به این مساله توجه دارند. آن روز در ارومیه، اگر شرایط عادی بود و طوفان نبود، قطعاً چنین حادثهی دلخراشی رخ نمیداد لذا اولین مساله این است که حقوق کارگران در شرایط خطر به رسمیت شناخته شود.
او ادامه میدهد: در شرایط پرخطر، اتصال به زمین و پایداری، به یک سبد یا داربست یا سیب بُکسل محدود میشود، اینها در شرایطی پایدار هستند که دو یا سه لایهی حفاظتی دیگر وجود داشته باشد. در کل بیش از ۴۰ درصد حوادث ناشی از کار، مربوط به کار در ارتفاع و سقوط از ارتفاع است؛ بنابراین باید در این رابطه تدابیر بنیانی اندیشیده شود و به تبع آن، آموزشها بیشتر شود. قطعاً با اتخاذ تدابیر مناسب میتوانیم از این آمار به میزان قابل توجهی کم کنیم. متاسفانه دهههاست که سقوط از ارتفاع، آمار مرگ و میر کارگران ساختمانی را افزایش داده است.
در رابطه با این دو کارگر در ارومیه، هیچ کدام از این الزامات رعایت نشده است؛ این دو کارگر نگونبخت را بدون هیچ پایداری و اطمینان در شرایط پرخطر طوفانی به حال خود رها کردهاند تا جایی که بعد از چند دقیقه تندبادِ سخت، هر کدام با سقوط آزاد به سویی پرتاب میشوند. اینجا «قصور سنگین و مرگبار کارفرما» هویداست؛ اما مشخص نیست مالک این ساختمان چه کسی است و آیا اساساً هیچ مجازاتی برای مالک و پیمانکار بابت این قصور سنگین، در کار است؟! تاوان این دو جانِ جوان که اینگونه اسیر طوفان مرگ شدهاند، بر گردن کیست؛ چرا کارگران ساختمانی به این سادگی قربانی می شوند؟ دریغ که از متروپل تا ارومیه، این کارگران هستند که هزینه میپردازند تا حسابهای بانکی ثروتمندان و صاحبان سازههای غول پیکر سرشارتر شود.