در سوگِ کارگران سیاهبیشه/ چرا “گاز متان” قاتل خاموش است؟!
ابوالفضل اشرف منصوری دو عامل را در بروز حوادث شغلی در محیطهای زیرِ زمین موثر میداند: نبود تجهیزات مناسب و تعدد شرکتهای پیمانکاری که علیالقاعده به اهمال در امر ایمنی منجر میشود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، صبح امروز حادثهای دردناک در آزادراه تهران- شمال، سه کارگر پیمانکاری را به کام مرگ کشاند؛ این حادثه دردناک یک روز قبل از روز جهانی کارگر، اندوه بسیار برای طبقهی کارگر ایرانی به ارمغان آورد.
چندوچون این حادثه از زبان کارفرما گویای آن است که «گاز متان» و «تجمع» آن قاتل خاموش کارگران بوده است؛ کارگران در زیرِ زمین در عمق ۱۹۰۰ متری محبوس میشوند و سه نفر آنها بر اثر سوختگی شدید جان خود را از دست میدهند؛ ۵ کارگر دیگر نیز با درجات سوختگی مختلف به بیمارستانهای محلی اعزام میشوند؛ کارگران شاغل در پروژه در اولین ساعات بعد از حادثه با ناراحتی بسیار میگویند: اجساد همکاران سوخته، در کارگاه کنارمان است.
نیاز به Jet fan داریم
با وجود اینکه هنوز گزارش رسمی HSE (ایمنی و بهداشت کار) منتشر نشده و هیچ نهاد رسمی دلیل حادثه را اعلام نکرده، ابوالفضل اشرف منصوری (رئیس کانون سراسری انجمنهای صنفی بازرسان ایمنی و بهداشت کار کشور) در رابطه با دلایل احتمالی بروز حادثه و چندوچون آن میگوید: حادثه در عمق ۱۹۰۰ متری تونل رخ داده؛ یعنی عمق تونل نزدیک به دو کیلومتر بوده است؛ اعلام شده که آنجا «سیستم تهویه» کار شده اما اگر یک تهویهی پنکهمانند کار کند که مکش و دمش مناسب نداشته باشیم، تهویهی موثر محسوب نمیشود؛ برای چنین تونلهایی در این عمق زیاد، نیاز به Jet fan داریم؛ یعنی موتور قویِ مکش و دمش هوا.
او ادامه میدهد: هدف از تعبیه Jet fan هدایت گرد و خاک حاصل از حفاری به سمت دهانهی خروجی تونل و همچنین هدایت گاز به خارج از تونل است؛ وقتی در اعماق زیاد حفاری انجام میشود، برخورد با لایههای معدنی منجر به انتشار گاز میشود که تجمیع این گاز میتواند به شدت خطرناک باشد. برای اینکه این Jet fan موثر باشد، معمولاً آن را به پارچههای برزنتی یا پلاستیکهای ضخیم و فشرده مجهز میکنند تا بتواند هوا را از نقاط مختلف تونل به داخل تونل تزریق کند و یک Circulation یا گردش هوا ایجاد کند؛ حالا اگر این برزنت یا پلاستیک فشرده یا خود دستگاه، دچار قطعی یا نقص فنی شود، همه هوای آلوده و آغشته به گاز و گرد و غبار، در جای خود ساکن باقی میماند و به شدت مشکلساز میشود.
تعددِ پیمانکاران اغلب مشکلساز است
به گفتهی این کارشناس ارشد ایمنی، یکی از دلایل این حادثه «میتواند» همین عدم جریان هوا باشد که منجر به سکونت هوا و افزایش غلظت و حجم گاز میشود که به راحتی میتواند با یک جرقه مانند جرقه حفاری یا حتی الکتریسیته ساکن لباسهای کارگران، منفجر شود.
این کارشناس ایمنی تاکید میکند: اینها همه احتمالاتیست که مطرح میکنیم وگرنه تا زمانی که گزارش رسمی در دسترس نباشد، نمیتوان اظهارنظر قطعی کرد.
اشرف منصوری به بحثهای اجرایی پروژه ورود میکند: در برخی پروژهها با تعدد پیمانکاران و سلسله مراتب آنها روبرو هستیم؛ باید بدانیم یکی از معضلات اصلی در بحث عدم رعایت ایمنی، چنددستگی و تعدد پیمانکاران است. شرکت اصلی، کار را به پیمانکار دست اول میدهد؛ این پیمانکار، به پیمانکار دست دوم تفویض میکند و همینطور سلسله مراتب پیمانکاران ادامه مییابد تا جایی که از یک شرکت حقوقیِ اسم و رسمدار به یک شرکت کوچکِ اجرایی میرسیم که بعضاً ممکن است شماره ثبت و شخصیت حقوقی قوی هم نداشته باشد و فقط با یک دستگاه ماشین و چند عدد تجهیزات و چند تا کارگر، در حال اجرای کار باشد.
او ادامه میدهد: وقتی به این نقطه، یعنی به یک پیمانکار دست چندم میرسیم، قطعاً اشراف به اصول و آییننامههای ایمنی و پایبندی به اجرای ضوابط و تعهدات شغلی کاهش مییابد و از آنجا که نظارت در طولِ این سلسلسه مراتبها دشوار میشود، نمیتوان به رعایت اصول ایمنی، نظارت دقیق کرد.
آیا «گازسنج» استفاده شده؟!
این کارشناس ارشد ایمنی ادامه میدهد: ممکن است Jet fan وجود داشته باشد، تهویه را هم انجام دهد ولی شدت نشت گاز به نحوی باشد که تهویه به صورت کامل صورت نگیرد. مساله با اهمیت دیگر اینکه در بحث برخورد با لایههای معدنیِ زیرزمینی، همیشه این الزام وجود دارد که باید بهطور مرتب سنجش گاز انجام شود و از گازسنج مجهز استفاده شود تا مشخص شود میزان هوای ناسالم و آلوده به گاز در محیط کار، در چه سطحی است؛ در مورد حادثه آزادراه تهران- شمال، ما نمیدانیم که آیا دستگاه گازسنج به صورت مرتب استفاده میشده یا نه و آیا سوابق استفاده از این دستگاه موجود است یا خیر؛ اینها همه ابهاماتیست که در حال حاضر در مورد حادثه وجود دارد و باید بررسی دقیق انجام شود تا اطلاعات قطعی در دسترس قرار بگیرد.
او البته تاکید میکند که در حال حاضر تعدد پیمانکاران یکی از معضلات اصلی در عرصه روابط کار است: مثلاً یک شرکت پیمانکاری سطح بالا یک کاری را برمیدارد و کارفرما هم به اعتبار این شرکت، خیالش راحت است؛ منتها این شرکت پیمانکاریِ معتبر به دلایل صرفه اقتصادی یا تمایل به درگیری کمتر با کارگر یا کمتر هزینه کردن برای تجهیزات یا حفظ داراییهای سرمایهای از آسیب، پیمانکاران دست دو و یا دسته سه را بهکارگیری میکند که این بهکارگیری از همه نظر از جمله از لحاظ رعایت اصول ایمنی، به ضرر کارگران است.
قوانین، صریح و شفاف هستند
اشرف منصوری ادامه میدهد: درحالیکه همه جوانب سرمایهای و صرفهجویی اقتصادی برای پیمانکار اصلی حفظ میشود، اما در بحث نیروی انسانی، بایدها متاسفانه لحاظ نمیشود؛ در واقع آن انسانهایی که توسط پیمانکارانِ دست چندم به کار گرفته میشوند، بیشتر در معرض خطر و حادثه قرار دارند؛ آموزشهای ایمنی لازم به این کارگران پیمانکاریِ دست چندم داده نمیشود و حتی در بسیاری از موارد، خود پیمانکاران هم اشرافی به اصول و آییننامههای ایمنی ندارند.
وی معتقد است در برخی موارد، هیچ اهتمامی برای رعایت اصول و ضوابط نیست: متاسفانه اینها – یعنی الزامات ایمنی از جمله اشراف به آیین نامهها و آموزش ایمنی منظم به کارگران- در هیچ کدام از توافقنامهها، قراردادها و امور پیمانی که رایج هست، رعایت نمیشود و معالاسف میرسیم به این نقطه؛ نقطهای که ممکن است کارگران قربانی شوند؛ آنهم درحالیکه همه اصول و ضوابط ایمنی در اسناد بالادستی و آییننامهها موجود است و قوانین در این زمینه، بسیار صریح و شفاف هستند.